بهشت گم شده برگهاي پاييزي يه روز زمستوني با مامان و عمو و عمه و بابا رفتيم بهشت حالا ديگه خيلي تميز شده بود وقتي راه مي رفتي مي گفتي برگا مي گويند خروچ خروچ . ... نویسنده : بابا جون 12:37 سفرهای من 13 آبان 1391 1099 0 2 ادامه مطلب
ندا دختر بابا بهمن ماه 1390 جنوب كشور ... نویسنده : بابا جون 18:16 مراحل رشد من 12 آبان 1391 839 0 2 ادامه مطلب